به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ عدم توفیق در دولتسازی، ناکارآمدی در حوزه اقتصادی، معضلات هویتی و مذهبی اصلترین چالشهای اکثر کشورهای غربآسیاست.
در لبنان ۱۰هزار کیلومتری و با جمعیت ۶میلیونی که دارای جامعهای بشدت موزاییکی و ناهمگون است، اعلام اعمال تعرفه بر تماسهای واتس آپ هرچند لرزشی کوچک است اما وجود گسلهای از پیش موجود میتواند شدت ریشتر این لرزه را افزایش دهد.
اما این گسلها کدامند؟
شاید اصلیترین آن را بتوان وجود مشکلات اقتصادی توامان با فساد و رانت دانست بهطوری که امروزه لبنان شاهد ۱۲۰ میلیارد دلار بدهی، بعلاوه ۴۰ درصد نرخ بیکاری در جامعه است. علاوه بر اینها بودجه سالانه دولت لبنان ۱۸ میلیارد دلار بوده که ۲ میلیارد آن از طریق صادرات و مابقی(حدود ۱۶ میلیارد دلار) بصورت استقراضی تامین شده و سبب افزایش بدهیها در هر سال میشود.
گسل دوم را اما میشود متوجه ساختار سیاسی لبنان دانست، ساختاری که پس از ۱۵سال جنگ داخلی و در نتیجه انعقاد توافقنامهای تحت عنوان"پیمان طائف" بوجود آمده است.
پیمانی که گزارههای متناقضی را برای حیات سیاسی لبنان توصیه میکند بدین نحوه که اولا تعداد نمایندگان مسلمان و مسیحی لبنان مساوی باشند و در ثانی طبق این پیمان نظام لبنان جمهوری «پارلمانی دموکراتیک» عنوان شده است، در حالیکه هر دو گزاره در حال نشان دادن تناقض و ناکارآمدی خود در صحنه سیاسی لبنان هستند.
چرا که اولا جمعیت مسیحیان لبنان امروزه ۴۰٪، و مسلمانان۶۰٪ (۲۸٪سنی، ۳۲٪شیعه) هستند و در ثانی ترکیب تشکیل دولت بهطوری که نخستوزیر سنی، رئیس مجلس شیعی و رئیسجمهور مسیحیست عملا وجود گزاره جمهوری پارلمانی دموکراتیک را زیر سوال میبرد!
علاوه بر چنین ترکیبی، در فضای سیاسی لبنان دو جریان بازیگر وجود دارند که مواضع هر یک میتواند بر آینده اعتراضات تاثیرگذار باشد.
جریان اول جریان مقاومت است که در برگیرنده سه شخصیت سیدحسننصرالله، میشلعون و نبیه بری است که این جریان در حال حاضر و در چنین زمانی تغییر در ساختار سیاسی را نه حرکتی مثبت و مفید بلکه خطرناک برای آینده سیاسی کشوری موزاییکی میداند که در صورت تغییر، منافع آن فقط میتواند متوجه جریان دوم باشد و نه عموم مردم!
اما جریان دوم، وابستگان به عربستان و غرب میباشند که عبارتند از سمیر جعجع، ولید جنبلاط و سعد حریری.
این جریان بویژه شخص جعجع سعی کردند با طرح شعارهایی تند و سیاسیسازی شدید فضا، مقدمات تغییر در دولت و بطورکلی ساختار سیاسی را فراهم آورند، که در چنین زمانی و بدون انجام اقدامات کارساز در حوزه اصلاحات اقتصادی زمینهی تشدید بحران را مهیا میکند.
در چنین شرایطی و با وجود مخالفتهای حزبالله و بطورکلی جریان مقاومت، استعفاء چونان برگ برندهای برای ضربه به این جریان و شانهخالی کردن از مسئولیتها برای سعد حریری عمل کرد استعفایی که شادی آن تنها نصیب جریان دوم و افرادی چون جعجع قرار گرفت.
احتمالاتی که در خصوص استعفاء حریری و آینده لبنان میتوان تصور کرد این است که؛ اولا استعفاء حریری مقدمهای برای استعفای میشل عون و کنارهگیری مقاومت از حضور در دولت باشد که با توجه به وجود اکثریت کرسیهای متعلق به این جریان این احتمال درصد پایینی دارد، ثانیا بازگشت حریری به قدرت با شرط تشکیل کابینهای از افراد تکنوکرات که منجر به حذف افراد سیاسی و فعال فعلی و حضورافراد غیر سیاسی خوا هد شد، ثالثا احتمال ایجاد کابینهای جدید با حضور نخستوزیر سنی دیگری و رابعا ایجاد خلاء در فضای سیاسی برای تعویق در انجام اقدامات اقتصادی و زمینهسازی تشدید اعتراضات.
گزارش از سعیده اسدی